این قدر استرس دارم ، نگرانم ، ناامیدم .انگار به ته خط رسیدم. نه کرونا نگرفتم.
متوجه شدم سینا با یه خانم در ارتباطه
انگار دنیا رو سرم هوار شده
هنوز زخم قبلی خوب نشده ، یه زخم دیگه
زندگیمون داشت جوونه میزد دوباره
آخه چرا این کارا رو میکنید؟ امید و زندگی زن خونه رو از بین میبرید؟
دیگه حتی تو تصورم هم نمیگنجه که مردا وفادار باشم ، نمیگنجه که مردی پای زنش بایسته
باور نمیکنم مردا زن را به خاطر خودشان دوست داشته باشم ، و...
این همه سال واسه زندگی وقت بزار ، واسه بچه ، خونه ، همسر واقعا تهش چیه؟
دارم فکر میکنم اگه بیشتر وقتا رو بیرون از خونه باشی ، و زیاد در قید زندگی و همسر نباشی ، راحت با این مسائل خیانت کنار میآییم.
ولی وقتی خونه و زندگی برات اول ، نمیدونم چطور میشه باهاش کنار اومد.
خیلی داغونم ، نمیدونم چطور بلند شم ، ضربهی سنگینیه.
دعا کنید برای دلم.